:: کاروان اشک ::

تقدیم به پیشگاه مقدس حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)

السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمَظْلُـومَهُ الْمَغْصُـوبَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَهُ الْمَقْهُـورَهُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَـاطِمَهُ بِنْتَ رَسُـولِ اللَّهِ.


:: کاروان اشک ::

با کــــاروان اشــک تو از راه می رسی
با غم‌های بی‌شمار تو از راه می‌رسی
خـم گـشـت گر کـمرت زیــنب الصبـــور
با یـک دل شکسته تـو از راه می رسی
راهی پر از فراز و نشیب‌های بی گمان
با اشـک و آه و نالـه تو از راه می رسی
***
السلام علیک یا زینب الصبور
***
کُلُّنا عَبّاسٌ لِزِِّینَب...

یَا مَلجَأ کُلّ مَطرُود

شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۵۴ ب.ظ
با کرامات چشم تو دیگر
کی گرفتار درد و غم هستم
جزء عمرم نمی شود محسوب
لحظاتی که در حرم هستم

با تمام شکوه خود خورشید
در کنارت چقدر کم جلوه‌ست
حج مقبول مستمندانی
کعبه با مرقد تو هم جلوه‌ست

شاعر چشمهای تو هستم
با نگاهی کمیت می سازی
من قلم را به دست می گیرم
این تویی بیت بیت می سازی

زائری از دیار قم هستم
که رسیدم به محضرت آقا
از سرم کم مباد یک لحظه
سایه ی لطف خواهرت آقا

یک نگاهت «و إن یکاد» من است
دل من تا همیشه بیمه ی‌ توست
آشیان کبوتران شما
حرم خواهر کریمه ی توست

مهر تو شرط عشق و شیدایی
عشق تو ابتدای ایمان است
تو انیس النفوس دلهایی
قیمت خاک بوسی ات جان است

چشمهایت محول الاحوال
قصه ی سرنوشت را دیدم
یک نگاه تو زیر و رویم کرد
از حرم تا بهشت را دیدم

من کویرم کویر لب تشنه
تشنه ی آیه های بارانت
چشمهایت تمامْ توحید است
قبله ی من! منم مسلمانت

مظهر رأفت خداوندی!
به کسی نه نگفته ای آقا
یک سحر پای پنجره فولاد ...
یک شب جمعه صحن کرب و بلا ...

عشق را تو برایم آوردی
بانی روضه های ما هستی
همه ی هستی ام فدایت باد
تو خودت کربلای ما هستی
  • maghar shohada

نظرات (۱)

  • پرستو مهاجر
  • سلام
    دوباره شروع کردم و بروزم:)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

    تصاویـر هفته